متولد پاییز :)



نتیجه تصویری برای امروز روز میلاد من است

 

دیروز روز تو بود. یه روز از زمستون سرد و سفید. دلم میخواست توی روزی که متعلق به توعه کنارت باشم مثل همیشه ازت انرژی بگیرم حتی شده از دور ببینمت و تو متوجه نشی اما باز از دیدنت انرژی بگیرم اما. دوست داشتم امروز یه سبد رز سفید که تعداد گلای توی سبدش اندازه تعداد سال هایی باشه که توی روی این کره خاکی نفس کشیدی بگیرم و برات بفرستم یا یه کادوی کوچیک که هنر خودم یا جمع شدن پول تو جیبی هامه بهت هدیه کنم. دوست داشتم یه کیک کوچولوی شکلاتی بخرم و بیام پیشت اما مثل دوستات سرت رو توی کیک فرو نکنم. ولی من هیچ کاری نکردم. توی روز تولدت فقط نشستم جلو آینه و آرایش کردم و بعدش رفتم یه عالمه خوراکی خوردم و فیلم دیدم. روز تولدت کتاب خوندم و آهنگایی که دوست داشتم رو گوش کردم. تولدت فقط تونستم بشینم یه گوشه و شعر بنویسم. انقدر سیو مسیج تلگرامم رو از نوشته ها و شعر های بی معنی و مسخره پر کردم تا چشمام از نور گوشی خسته شدن و خوابم برد. توی همه این سالها خندیدی و زندگی کردی. برای پدیده ای مثل تو مفهومی به اسم سن وجود و اهمیتی نداره. تولد تویی که خوب بلدی خوشحالی کنی گذشت. تویی که بلدی به حرف مردم اهمیت ندی و زندگی کنی، خوشحالم که زندگی میکنی نه فقط به معنای نفس کشیدن بلکه لحظه لحظه از عمرت و این چند سالی که از خدا عمر گرفتی رو لذت بردی :) و من انقدر که خوشحالی بقیه برام مهم بوده حتی مدل خوشحال شدن خودمم یادم رفته :) امیدوارم هیچوقت غم توی چشمات نبینم و حتی از راه دور هم احساس نکنم که حالت خوش نیست نه اینکه من نفهمم بلکه تو همیشه خوب باشی. تولد تویی که ازم خیلی دوری مبارک :)


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کسب و کار اینترنتی دکتر صمدیان متخصص جراحی مغز و اعصاب و ستون فقرات فانوسِ خِرَد حق طلبی نمایندگی خرید و فروش کفتر کاکل به سر پا پری نحوه مطالعه مقالات علمی خاطرات یک شلخته Arabic & Religious نقد شبهات . اسناد الولایة روزگارم #با_کـــریمان طی شده...